یکی از افشاگریهای کتاب “و روی بمب…” ریچارد پورتر این بود که همهچیز در تاپ گیر ساختگی و بر اساس فیلمنامه بوده است. ولی این بدین معنی نیست که جرمی کلارکسون، جیمز می و ریچارد هموند دیالوگ حفظ کرده و جلوی دوربین میرفتند، واقعیت این است که هر سکانس این برنامه فیلمنامه داشته، ولی جزئیات و مدتزمان هرکدام نیز به سگمنت خودرویی که موضوع آن سکانس بوده بستگی داشت.
برای تستهای پیست، فیلمنامه با جزئیات بیشتری بوده تا بهتر بتواند کلارکسون، هموند و می را بر روی کار متمرکز کند. این سه نفر را برای یک نقد و بررسی طولانیتر بفرستید و خواهید دید که فیلمنامه طرح کلی سادهتری خواهد داشت. با شروع برنامه گرندتور، یکی از شکایتهای اصلی ما ساختار جدیتر بخشهای مختلف برنامه و کمتر شدن ارتباطات بامزه بین میزبانان آن بوده است. برای اینکه ادعای ما را بیشتر درک کنید، کافی است نگاهی به بخش ارتشی در اردن بیندازد که در قسمت دوم این برنامه شاهدش بودیم. در قسمت چهارم، بخش اصلی گرندتور پر است از جوکهای بعضاً لوس که باز از آن رابطه بامزه بین این سه نفر هم خبری نیست.
همانند قسمت سوم، ایده اصلی چهارمین قسمت گرندتور پایه و اساسی خوب دارد: ساخت خودروهایی با موتورهای دوست دار محیطزیست، ولی با طراحی داخلی و خارجی که مواد اولیه آنها از طبیعت به دست آمدهاند. و به همان روش همیشگی کلارکسون، هموند و می، تمام تلاش آنها درنهایت اتفاقات خوبی منجر شده است. کمی طنز قطعاً دستمایه تلاشهای پرشور و شعف تیم شده است، چه کسی این بدنهها و کابینهای گرفته شده از طبیعت را روی یک خودروی دوست ندار محیطزیست مانند لندروور دیسکاوری قرار میدهد!!!
همانند قسمت سوم که هفته پیشپخش شد، آخرین شیرینکاری گرندتور بیشتر روی خودروها و شخصیتهای غیر اصلی تمرکز کرده است. خودروی ریچارد هموند پر است از گل و گیاه، دو مجری دیگر به شوخی حرکت خودروی او را به رژه گلهای رز تشبیه میکنند. باغچه روی خودرو هموند با یک سقف نیمه کاهگلی و تزئینات زیبای گل در چهارگوشه آن کامل میشود، هموند در این بخش نقش یک مرد شوخطبع را بازی میکند. در همین حال، خودروی گوشتی کلارکسون ازنظر برخی افراد بسیار چندشآور است. در ابتدا شاید خودروی او چندشآور نباشد، ولی هرچقدر از زمان برنامه میگذرد گوشتهای تازه روی دیسکاوری او شروع به گندیدن میکنند…! درنهایت از بوی گند این خودرو کلارکسون مجبور به گرفتن دستمال روی دماغ خود میشود و کرمها روی همه جای خودرویش دیده میشوند! خودرویی که میساخته است به این اندازه چندشآور نیست، هرچند میتوان گفت احمقانهترین آنهاست و بیشترین جوکهای این قسمت نیز از سوی او ارائه میشوند، جوکهایی که معمولاً ما آنها را مسخره میکنیم.
ولی در این مورد ما نمیتوانیم جوکهای جیمز را به تمسخر بگیریم، او در مورد جوکهای خود کاملاً جدی است! در قسمت چهارم، ما به شیرینکاریها نمیخندیم، این بیشتر وراجیهای جیمز می میباشد که حال و هوا را در اکثر اوقات عوض میکند.
در این قسمت هم به سبک تاپ گیر، این سه نفر خود را درگیر چالشهایی جذاب نیز میکنند. آنها باید با خودروهای دوست دار محیطزیست خود مسافتی ۱۸ کیلومتری را در مناطق روستایی ولز طی کنند و سپس در یک مسابقه استقامت با خودروهایی با بدنههای فولادی شرکت کنند. خودروی روبهزوال جیمز می و گوشت گندیده کلارکسون کار را برای آنها سخت میکند و چند روز طول میکشد تا این سفر ماجراجویانه آنها به پایان برسد. در این مورد، بخش ویژه قسمت چهارم کاملاً معمولی است، این قسمت به بدی بخش ویژه قسمت دوم نیست، ولی بهاندازه میعادگاه ایتالیایی قسمت سوم طبیعی و باحال نمیباشد.
چالش خودروهای دوست دار محیطزیست کل قسمت چهارم را تحت تأثیر خود قرار داده است. قسمت Conversation Street برنامه جذاب ولی با زمانی بسیار اندک باقی مانده است، بررسی تخصصی پورشه ۹۱۱ GT۳ RS و بامو M۴ GTS توسط کلارکسون بخش آغازین برنامه را تشکیل میدهد.
همانند گشتوگذارهای قبلی آنها در پیست ابولادروم، این بخش نیز مانند همیشه بهترین قسمت گرندتور میباشد. فیلمبرداری بسیار زیباست، توجه به تزئینات نارنجی زیبای M۴، رنگ قرمز پورشه ۹۱۱ و پسزمینههای سبز همگی نشان از توجه فوقالعاده بالای آمازون به کیفیت کار دارد، کلارکسون نیز مانند همیشه این قسمت را بینقص اجرا میکند. این بخش سرگرمکننده میباشد و درعینحال اطلاعات خوبی را در اختیار بیننده قرار میدهد. اکنون مدت زیادی است که بررسیهای اینچنینی را در تلویزیون و اینترنت میبینیم. همه میدانیم که ساخت این نوع برنامهها با سبکی متفاوت کار بسیار سختی است، ولی نباید از تلاشهای تیم سابق تاپ گیر در جهت ارائه این نقد و بررسیها در سبک و سیاقی جدید چشمپوشی کنیم.
علیرغم وجود دو خودرو در بررسی این قسمت از گرندتور، مایک اسکینر آمریکایی فقط یک بار جلوی دوربین آمده و پشت فرمان M۴ GTS مینشیند. صحبتهای اسکینر در مورد خودرو بسیار کوتاه است، هرچند ما هنوز هم ترجیح میدهیم که رانندههای هنگام تست خودرو خیلی صحبت نکنند. با این حال، اسکینر کار خود را به بهترین نحو انجام میدهد و ما مشکلی با صحبتهای کوتاه یا حضور اندک او در گرندتور نداریم.
به این نکته هم باید اشاره کنیم که قسمت چهار تنها قسمت از فصل اول گرندتور است که فقط در یک کشور، که آنهم طبیعتاً بریتانیا میباشد فیلمبرداری شده است. چادر آنها هنوز در شهر ویتبی پابرجاست، اگر هنوز این قسمت را ندیدهاید، باید بگوییم چادر دقیقاً مانند بخش اول قسمت سوم نیست و تغییراتی در آن اعمال شده است. تصمیم به ماندن در یک مکان به مدت دو هفته متوالی کمی عجیب به نظر میرسد، آنهم با در نظر گرفتن سبک این برنامه که میزبانان آن همواره در حال سفر از کشوری به کشور دیگر بودهاند. حدس ما چیست؟ عوامل این برنامه ظاهراً از حضور خود در بریتانیا راضی هستند، همچنین ازآنجاییکه هفته گذشته می و هموند خانه کلارکسون را منفجر کردند، او ادعا میکند که جایی برای رفتن ندارد، ولی جدای از شوخی، به نظر ما اعضای تیم احتمالاً میخواهند چند هفتهای در بریتانیا که خانه آنها میباشد حضور داشته باشند، موضوعی که حداقل نمیتوان آنها را به خاطرش سرزنش کرد.
قسمت چهارم بهخوبی تناقضها و ناهماهنگیهای سه قسمت اخیر را از بین برده است. بازار جوک و شوخی در این قسمت داغ داغ است، هرچند برخی از آنها لوس و بیمزه هم هستند. ولی همانند قسمت سوم، این شخصیت و ارتباطات بین سه میزبان و یک کانسپت قوی میباشد که به موفقیت این قسمت کمک کرده است.
شما میتوانید روزهای شنبه، قسمتهای جدید گرند تور را از طریق کانال تلگرام پدال به همراه زیرنویس فارسی دانلود نمایید.
منبع: autoblog