فکر کنید که یک مسیر 22.5 کیلومتری را بدون آن که به فرمان خودرویتان دست بزنید حرکت کنید. واقعا حس عجیبی خواهد بود که خود خودرو به صورت خودکار با فرمان، ترمز و پدال گاز بازی کند.
گرچه دست و پای شما همیشه باید در آماده باش باشد تا اگر خودرو دیگر توانایی حرکت در جاده را نداشت کنترل را بدست بگیرید. نظم انضباطی که در طی رانندگی با تسلا بدست می آید فراتر از هر جسم متحرکی در جاده است.
تسلا با تقلای بسیار در حال به پیش بردن و ایجاد فن آوری های جدید است و در این زمینه از هر خودروساز دیگری فعال تر است. در مقابل تسلا، بی ام و 730Ld را قرار داده ایم.
خودرویی که پس از این که دو ثانیه دست هایتان را از روی فرمان برداشتید شروع به تولید صدای هشدار می کند و خبری از 22.5 کیلومتر رانندگی بدون حضور دست و پا ها در آن نیست.
در هر صورت این دو خودرو در زمینه فن آوری های الکترونیکی از بسیاری از خودروهای عرضه شده در بازار جلوتر هستند و در ادامه می خواهیم به بررسی این مورد بپردازیم که کدام یک در چنین زمینه هایی کارآمد تر و بهتر هستند.
تسلا S P90D یک خودروی تمام الکتریکی است که تا 762 اسب بخار قدرت تولید می کند. سوخت آن شارژ باتری هایش است و به گونه ای طراحی شده تا ساده ترین وسیله برای رانندگی در خیابان ها باشد.
بی ام و هم به مقدار بسیار بیشتری لوکس تر است و مهجز به آخرین فناوری های این شرکت معظم خودروسازی در همه زمینه ها شده است و قیمت بسیار پایین تری هم نسبت به تسلا دارد.
اگر بخواهیم نگاهی به بخش نیروی محرکه این دو بیاندازیم باید گفت که بی ام و یک موتور دیزلی بسیار پیشرفته دارد که مجهز به یک جعبه دنده با دنده های بسیار است.
تقریبا صدای خاصی از سمت موتور به داخل اتاق وارد نمی شود، شتاب گیری آن خوب است و در هر 100 کیلومتر به کمتر از 7 لیتر سوخت نیاز دارد که این رقم در نسل های قبلی چند برابر بیشتر بوده که خود جای تحسین دارد. اما وقتی که سوار بر تسلا می شوید حسی کاملا متفاوت خواهید داشت در واقع این خودروی لوکس برقی با موتور الکتریکی حس بسیار عالی و زیبایی را به سرنشینان منتقل می کند.
تسلا به قدری بر روی عکس العمل شتاب گیری خودرویش کار کرده است که به واقع می توان گفت هیچ خودروی بنزینی در جهان وجود ندارد که چنین عکس العمل سریع و قاطعی به فشار بر پدال گاز داشته باشد. در سمت راست فرمان یک دسته دنده وجود دارد که به صورت آشکارا از مرسدس بنز کپی شده است.
تنها یک دنده رو به جلو و یک دنده برای دنده عقب در این مدل تعبیه شده است. هیچ گونه دکمه استارت، ترمزدستی و…در این خودرو وجود ندارد. همه چیز خودکار است. درب خودرو را باز کنید، نیروی برق همیشه آماده به کار است. دنده را در حالت حرکت رو به جلو بگذارید و شروع به حرکت کنید. پیچیده ترین کاری که در تسلا انجام خواهید داد بستن کمربندتان خواهد بود.
وقتی که خودرو را در حالت کروز کنترل قرار دهید رادار شروع به محاسبه فاصله با خودروی عقب و جلو می کند و فاصله مورد نیاز را تنظیم می کند. اگر بار دیگر دکمه کروز کنترل را فشار دهید خودرو به حالت تمام خودکار می رود و به جای شما به خودرو فرمان می دهد.
شما در این حین می توانید سرعت را کم و زیاد کنید و فاصله تان را با خودروهای عقبی و جلویی تنظیم کنید. تسلا تمام این کار ها را به گونه انجام می دهد که شما بیشترین احساس راحتی را در حین رانندگی داشته باشید.
در واقع تسلا یک خبره به تمام معنا در این زمینه است و حس اطمینانی که به شما می دهد، متوجه می شوید که مجموعه این رادارها، سخت افزار و نرم افزار الکترونیکی به نحو احسن کار می کنند.
این سیستم تنها 160 متری جلوی رویش را می بیند و شما را دقیقا در بین خطوط سفید نگه می دارد و به صورت دائم در تلاش است که شما ناگهان با خودروی جلویی تصادف نکنید. در واقع اگر به مجموع این کار ها نگاهی بیاندازید متوجه می شوید که به چه میزان این کارها در حین رانندگی معمولی ساده و پیش پا افتاده است و اگر همه رانندگان این کار ها را انجام دهند شاید شاهد هیچ گونه تصادفی نباشیم.
این که بی ام و شما را مجبور به نگه داشتن فرمان در حین رانندگی می کند به این معنا نیست که می تواند در زمینه رانندگی از تسلا بهتر باشد.
بی ام و به قدری اطلاعات در مقابل چشمان شما قرار می دهد که قطعا گیج خواهید شد. صفحه نمایش دیجیتال که میزان سرعت، دور موتور و اطلاعاتی از این دست را نشان می دهد و دوباره همین اطلاعات بر روی شیشه جلو که به نام Head-up display خوانده می شود، قرار می گیرد و شما کاملا گیج خواهید شد که کدام یک از این اطلاعات مهم است یا خیر.
در هر دو خودرو سیستم های رایانه ای بسیاری وجود دارد که تنها واکنش نشان می دهند و به صورت 100 درصدی هوشمند نیستند. مثلا اگر 6 امین خودروی جلوی روی شما ترمز بزند سیستم ترمز خودکار این را نمی بیند و باید صبر کنید که اولین خودروی پیش روی شما ترمز کند تا ترمز خودکار به کار بیافتد.
این که در پشت یک خودروی سنگین بمانید چیز جالبی نیست، زیرا شما بلافاصله تغییر خط می دهید و خودروی سنگین را جا می گذارید. در هر صورت هوش مصنوعی این دو خودرو در برابر قدرت پیش بینی انسان بسیار ساده به صورت مسئله نگاه می کنند.
این روزها مردم پریشان تر از هر زمان دیگری رانندگی می کنند و آنقدر حواسشان به جای دیگری است که به راحتی خود و دیگران را به خطر می اندازند.
سیستم رانندگی خودکار تسلا آمده تا جلوی این حواس پرتی را بگیرد و رانندگی مطمئن تری را عرضه کند. اما انسان خطاکار در حین رانندگی در حالت خودکار باید حواس دوچندانی به اطراف، فرمان و ترمز بدهد زیرا هر لحظه ممکن است که خودرو، دیگر نتواند ادامه حرکت در مسیر را کنترل کند و شما باید دوباره شروع به رانندگی کنید.
تعامل تسلا با راننده بسیار بالا است. سیستم نرم افزاری صفحه نمایش بزرگ قرار گرفته در کنسول، ارگونومی بسیار خوبی دارد و به راحتی قابل استفاده است.
در طی شب خود سیستم به صورت خودکار آپدیت می شود. تسلا را قطعا نمی توان در بسیاری از زمینه ها با خودرویی چون بی ام و سری 7 مقایسه کرد. بی ام و به دنبال هدف دیگری است.
سری 7 باید با رقبایی همچون مرسدس بنز s کلاس و آئودی A8 رقابت کند. در زمینه های فنی مهندسی، طراحی، مرغوبیت مواد استفاده شده و…زمینI هایی است که بی ام و سری 7 باید در آن رقابت کند.
اما نتیجه نهایی این مقایسه بی مانند، به خود شما بستگی دارد. آیا یک خودرو با تکنولوژی های تمام رایانه ای و الکترونیکی می خواهید که در تلاش است تا همه چیز را به ساده ترین روش ممکن عرضه کند.
یا این که به سراغ خودرویی بروید که در زمینه فنی مهندسی و بسیاری از موارد دیگر به حدهای بسیار بالایی رسیده است اما شرکت سازنده آن سعی کرده است تا چاشنی تکنولوژِی های رایانه ای را در اختیار شما قرار دهد، اما به طور قطع می توان گفت که موفق نبوده است و در بخش نرم افزاری با حضور منوهای بی پایان، آپشن های نه چندان کارآمد کاملا صاحب خود را گیج خواهد کرد.
سیستم ابداعی اش که با نام Gesture Control خوانده می شود و با حرکت دست تان می توانید فرمان های مختلفی را به خودرو بدهید که اتفاقا هم بسیار باهوش است و سریع عمل می کند. اما این سوال پیش می آید که چه کسی حاضر است تا دست خود را تکان دهد و صدای موسیقی را کم و زیاد کند.
در صورتی که دکمه ای برای این منظور در کنسول وسطی قرار گرفته است و دکمه دیگری بر روی فرمان وجود دارد که همین کار را انجام می دهد. همین پیچیدگی ها و شلوغ بازی های این آلمانی مغرور است تا رقیب آمریکایی اش را در چنین زمینه هایی بیشتر می پسندیم. در صورتی که سطح لوکس گرایی و کیفیت مواد استفاده شده در بی ام و دنیای متفاوتی را پیش روی شما قرار می دهد.
در پایان تسلا به ما نشان می دهد که چقدر استفاده از موتورهای الکتریکی در کلاس خودروهای لوکس سودمند است و به چه میزان همه کارهایی که از دستش بر می آید را به ساده ترین روش ممکن انجام می دهد و تکنولوژی استفاده شده در آن به معنای واقعی کلمه قابل دسترس است.
بی ام و؟ باید گفت بی ام و نشان داد که تسلا چه خودروی گران قیمتی است در صورتی که طراحی و جنس مواد استفاده شده در بی ام و بالاتر از تسلا قرار می گیرد و با این که در حدود 20 هزار پوند آپشن اضافی بر روی بی ام و وجود دارد باز هم از قیمت پایه ای تسلا P90D ارزان تر تمام می شود.
گرچه نسخه های ارزان تری هم از مدل S تسلا وجود دارد که در حدود 57 هزار پوند قیمت خورده است. اما از لحاظ ارزش میزان بهای پرداختی بی ام و 730Ld بسیار بالاتر از تسلا قرار می گیرد و مصرف سوخت و میزان مالیات آن هم باز این فاصله قیمتی را پر نخواهد کرد.
اما هدف اصلی مقایسه ما در مورد فن آوری و میزان واقعی استفاده از آن بوده است که تسلا قطعا در سطح بالاتری قرار می گیرد. تسلا نشان داد که می توان با یکپارچه سازی فن آوری و حذف پیچیدگی های رابط کاربری، آن را برای همگان قابل استفاده کرد. مسئله ای که جریان اصلی دنیای خودروسازی باید از آن درس بگیرد.
شما در مورد این نبردتکنولوژیک چه نظری دارید؟ آیا تسلا را به خودروهایی چون مرسدس یا ب ام و ارجح می دانید و یا فکر می کنید که خودروسازان قدیمی می توانند با توسعه رانندگی خودکار، رقیب تازه را از میدان به در کنند؟